سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

مردی که برای بار دوم زیست

 


 

مـرد خردمند هنر پیشه را                        عمر دو بایست در این روزگار

تا به یکی تجربه آموختـن                         در دگــری تجـربه بردن به کـار


 

مرحوم علامه کرباسچیان

 

این سخن شاید برای برخی مصداق نداشته باشد ؛ برای آن ها که دانش انبیا را به علم روز و تجربه ی گذشتگان و مشورت با خردسال و سالمند پیوند می زنند وخرد و دانش دیگران را برخرد و دانش خویش می افزایند  سپس به یافته های خود عمل می کنند ودر اندیشه ی رد وقبول این وآن نیستند .

حاج شیخ علی اصغر کرباسچیان که بعدها لقب علامه  یافت و منشأ تحولاتی بزرگ درآموزش عقیدتی وتأسیس مدارس امروزین دینی شد نیزآن سان زیست که گویی برای بار دوم است که به این جهان پا می گذارد.

او فرزند میرزا محمد باقر کرباسچی بود . به سال 1293خورشیدی در تهران به دنیا آمد . تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب خانه گذراند . در همان  سنین  نوجوانی ، برخی کودکان را در مسجد کوچک محل (بازار آهنگرها) جمع می کرد وبه آن ها حمد و سوره و نماز می آموخت. سال 1311 برای تحصیل علوم دینی پا به مدارس صدر و مروی تهران گذاشت . فعالیت خطابه و منبر خود را نیز آغاز کرد و در اندک زمانی منبرهای او معروف شد .

در 1315 آشنایی او با دو استاد ربانی ، تأثیری بسیار در نگرش و اندیشه ی او داشت . مرحوم سید رضا دربندی از روحانیانی بود که اهتمام بسیار به تربیت جوانان داشت . مردی اهل معنا و معرفت بود . جمعه ها جوانان را به دولت آباد می برد و با آن ها به تفریح و بازی می پرداخت . به طور فردی آن ها را راهنمایی می کرد و به آن ها آموزش های دینی می داد . شیخ علی اصغر کرباسچیان آن چنان با این استاد انس یافت که بعدها وصی او شد .

استاد دیگر، شیخ آقا بزرگ ساوجی بود . عالمی بزرگ ، مجتهد و زاهد که گاه پول خرید روغن چراغ برای مطالعه نداشت . ویژگی های تربیتی این دو عالم بزرگ ، یکی از شاخصه های تربیتی علامه کرباسچیان در سال های بعد شد .

با این که شیخ علی اصغر کرباسچیان دروس دینی را در حوزه ی تهران آموخته و حتی دروس فلسفه و قانون    ( در طب ) را نزد علامه شعرانی فرا گرفته بود ، سال 1319 راهی قم شد . سال 1322 در تهران ازدواج و دو سال بعد به قم بازگشت . این بازگشت 10 سال به طول انجامید . علت آن جاذبه ی درس فقه و اصول مرجع بزرگ آیت الله العظمی بروجردی و نیز شرکت در نخستین درس های فلسفی علامه طباطبایی بود که در آن زمان تازه به قم آمده بود . او و آقا شیخ جواد خندق آبادی درس خصوصی فلسفه با علامه طباطبایی داشتند و دستورهایی اخلاقی نیز از او می گرفتند .

 

ساده سازی رساله ی عملیه

از ویژگی های علامه کرباسچیان یکی این بود که اگر تشخیص می داد کاری ضرورت است ، دیگر کارهای خود را زمین می گذاشت و به آن می پرداخت .

پیش از این رساله های عملیه به صورت فعلی وجود نداشت . آیت الله بروجردی نیز که در آن زمان مرجع تقلید بود ، رساله ای داشت به نام  جامع الفروع  که به کار مردم عادی نمی آمد . علامه ضرورت بازنویسی رساله های عملیه را به صورتی امروزین و نثری روان ، سلیس و قابل فهم همگان ، دریافت . از این رو کار تدریس درس خارج خود را رها کرد وبه نگارش رساله ی عملیه مطابق با فتوای آیت الله العظمی بروجردی پرداخت . هنوزهم بسیاری نمی دانند که نام  توضیح المسائل  و نثر و شیوه ی تدوین مرسوم رساله های عملیه کنونی اثر علامه کرباسچیان است . مراجع بعد ، همین توضیح المسائل را مبنا قرار داده و برخی واژه های آن را مطابق با فتوای خود تغییر داده اند .

نگارش توضیح المسائل ، دقت و وسواس بسیاری را از علامه کرباسچیان گرفت . او حتی سر سفره غذا به یادداشت جرقه هایی می پرداخت که برای بهتر شدن واژه ها و تعابیر این کتاب به ذهنش می رسید . نوشته های خود را نیز نزد دوستان و صاحب نظرانی می برد که تشخیص داده بود می توانند در بهبود آن موثر باشند و همه ی آن دیدگاه ها  را مورد توجه قرار می داد . چنین شد که  توضیح المسائل  نوشته شد و آیت الله العظمی بروجردی آن را تأیید کرد .

آقا دکتر است . می گوید : هزار نفر را از مرگ نجات داده ام . این ها بعد از چند سال می میرند . اگر کسی بتواند یک روح را نجات دهد مهم است

تأسیس مدارس علوی

اندیشه های مرحوم سید رضا دربندی و شیخ آقا بزرگ ساوجی در ذهن علامه کرباسچیان موج می زد . او دریافته بود که تأثیر تبلیغات روحانیت بر جوانان اندک است . روحانیت ، تنها مسجد را دارد که اغلب محل حضور سال خوردگانی است که شخصیت آن ها کمتر تغییر پذیر است . تا آن که پس از برخورد با روایتی مصمم به کاری شد که آینده ی زندگی او و بسیاری از جوانان این کشور را رقم زد. روایت این بود : رسول اکرم (ص) هنگام اعزام حضرت علی (ع) به یمن برای دعوت اهل آن جا به دین اسلام به آن حضرت فرمودند : « ای علی ! ... به خدا قسم اگر خدا یک نفر را به وسیله ی تو هدایت کند ، برای تو بهتر است از آن چه خورشید بر آن می تابد . » پیش از این نیز از آیت الله العظمی بروجردی شنیده بود که : « آقا دکتر است . می گوید : هزار نفر را از مرگ نجات داده ام . این ها بعد از چند سال   می میرند . اگر کسی بتواند یک روح را نجات دهد مهم است . »

این بود که با تمام ارج و احترامی که در حوزه یافته و به علامه  مشهور شده بود ، بی اعتنا به سوابق علمی و سخن وری ، در سال 1334 به تهران بازگشت تا مدرسه ای دایر کند که در آن جا به فرزندان این کشور علاوه برعلوم روز، درس دین بیاموزد . 

 

حاج شیخ هادی تهرانی معروف به  حاج مقدس  را پیرمردان تهرانی می شناسند . فردی صاحب تقوای بسیار و کرامات و مقامات که از او خاطراتی ماندنی در ذهن هاست از جمله این که در مکان هایی منبر می رفت که روحانی دیگری حاضر نبود به آن جا برود . پول منبر هم نمی گرفت یا اگر می گرفت به فقرای همان محل می بخشید .

 

علامه کرباسچیان تصمیم خود را با حاج مقدس در میان گذاشت و پاسخ شنید که : « این آرزوی سی ساله ی من است.»

مرحوم علامه کرباسچیان

 

اما پیشنهاد حاج مقدس این بود که این مدرسه همانند مدارس دیگر مجوز داشته باشد و مدرک رسمی بدهد .

یکصد هزار تومان پول خرید خانه ای برای مدرسه از چهار تن از بازاریان گرفته شد . هر کدام می گفتند که پول ندارند ، به آن ها می گفت : « اگر فرزندت سرطان داشت ، چه می کردی ؟ » و او پاسخ می داد : « قرض می کردم.» به او می گفت : « حالا هم قرض کن . »

مرحوم استاد رضا روزبه (1300- 1352هـ.ش ) چهره ای آشنا برای اهل فرهنگ و کتاب و تدریس است .  وی زمانی که مدیر مدرسه ی توفیق زنجان بود با علامه کرباسچیان آشنا شد . مردی بود پژوهشگر و جامع بسیاری از علوم معقول و منقول که فوق لیسانس فیزیک نیز خوانده بود . دیدار وی در تهران با علامه کرباسچیان و دعوت وی برای مدیریت دبیرستان علوی ، در تاریخ این مدرسه نقش مهمی داشت.

سرانجام مدرسه آماده شد . سال های اول ، مستخدم نداشتند . کار شستن دستشویی ها و سرویس های بهداشتی را علامه  خود به عهده می گرفت و با دیگران، نظافت حیاط و کلاس ها را انجام می داد .

علوی ، مدرسه ای شده بود با مجهزترین آزمایش گاه ها و امکانات علمی ، آموزشی و کمک آموزشی همراه با پیشرفته ترین روش های تدریس و آموزش که مشارکت دانش آموز را با خود داشت ، در کنار 20 دقیقه برنامه ی قرآن در ساعت اولیه مدرسه و با آموزش های هفتگی اخلاق که توسط آقای علامه  اداره می شد . دانش آموزان ، تمام هفته را منتظر ساعت درس اخلاق بودند . کلاس اخلاق او آمیزه ای بود از آیه ، روایت ، شعر، داستان ، شوخی و خنده ، مشارکت بچه ها و شیوه های فعال ، بدیع و زنده ی آموزش.

 منبع:سایت علامه



[ یکشنبه 91/2/10 ] [ 8:40 عصر ] [ فولادپور ]

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب